معنی درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits), معنی درخشیدن، تشعشع داشتن، (جپشپ) ماهی چهار گوش عمق زی پ شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(غشق لئهفس), معنی bcoadbj، تauau bاaتj، ([,a,) kاid ]iاc ;ma ukr xd , auاu، /cتm، cmajاdd، تauau، اaui تاfad، fcr xbj li اx pgxmj تyvdi kdljb(yar gnits), معنی اصطلاح درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits), معادل درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits), درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits) چی میشه؟, درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits) یعنی چی؟, درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits) synonym, درخشیدن، تشعشع داشتن، (ج.ش.) ماهی چهار گوش عمق زی , شعاع، پرتو، روشنایی، تشعشع، اشعه تابشی، برق زدن که از حلزون تغذیه میکند(yar gnits) definition,